سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این دلها همچون تن‏ها به ستوه آید ، پس براى آسایش آن سخنان گزیده حکمت را بجوئید از هر جا که باید [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----44063---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----4-----
وبلاگ آموزه شماره 2 ( راهنمای سیر مطالعات اسلامی ) AMOOZEH.IR

 

نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 11:0 صبح

سیر مطالعات دین شناسی :

به اعتقاد ما اسلام آخرین و کامل ترین دین الهی است. معیار اصلی کمال یک دین، کارآیی، کارآمدی و کامل بودن آموزه های آن در راستای پرورش هویت انسانی و الهی انسان و تامین سعادت دنیوی و اخروی او است. یکی از راه های اثبات حقانیت اسلام مطالعات دین شناسانه درباره ادیان تاریخی و مکاتب بشری و اندیشه های کلامی دیگر و مقایسه آنها است. مطالعه در اندیشه های دینی و غیر دینی و فرق و مذاهب تاثیر فراوانی در شناخت دینی و تعمیق باور و ایمان اسلامی دارد، از آن رو در سیر مطالعات اسلامی توصیه می شود، در مورد ادیان دیگر هم تحقیق و بررسی انجام شود، تا طالب حقیقت با اطمینان از درستی راهی که می رود، در این مسیر محکم و آسوده خاطر به سوی آن گام بردارد.

عرصه های مطالعات دین شناسی:

  1. دین پژوهی.
  2. مطالعه ادیان تاریخی.
  3. مطالعه مکاتب فلسفی.
  4. مطالعه فرقه های مذهبی.
  5. مطالعه اندیشه های کلامی .

3-4-87

 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:59 صبح

سیر مطالعه در اندیشه های بنیادین :

شناخت های دینی به دو دسته شناخت های نظری و بنیادین (بینش دینی) و شناخت های عملی و کاربردی (دانش دینی) طبقه بندی می شود.

شناخت های بنیادین، بیشتر پاسخ گوی سوال های کلی و اساسی انسان در زندگی و زمینه ساز تقویت باورداشت و ایمان او هستند و شناخت های عملی وظیفه تامین نیاز های شناختی انسان در زمینه تنظیم روابط عملی با خود ، خداوند ، جامعه انسانی و طبیعت را به عهده دارند.

در سیر مطالعات نظری حداقل پنج سوال اساسی کلی وجود دارد که البته با سوالاتی که به عنوان زیر مجموعه برای هر یک مطرح می شود، سلسله ای از سوال های فراوان نظری را ترتیب می دهند . طرح منظم این سوال ها و پاسخ یابی آنها تعریف کننده سیر مطالعات نظری در این بخش است .

سوال اساسی و ترتیب آنها:

سالها فکر من این است و همه شب سخنم.

 که چرا غافل از احوال تن خویش تنم.

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود.

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم.

گاهی گفته می شود که سوال های اساسی زندگی انسان سه سوال است، از کجا آمده ام، در کجا هستم و به کجا خواهم رفت، ولی به نظر می رسد لازم است دو سوال دیگر به این سه سوال افزوده شود و روی هم پنج سوال طرح و پاسخ یابی گردد . ازکجا آمده ام؟ کیستم؟ کجا هستم؟ به کجا خواهم رفت؟ چه باید بکنم و چگونه بروم؟

سرنوشت سازترین کنجکاوی انسان درباره خداوند است. هیچ سوالی مانند سوال از خدا و اینکه چه کسی انسان و جهان را آفریده مهم نیست. در جای خود خواهیم گفت که چرا این سوال برای انسان مطرح است و ضرورت طرح و فواید آن چیست.

خود شناسی و به تعبیری معرفت نفس و همچنین جهان شناسی که به تعبیر قرآن کریم، همان معرفت آفاقی و انفسی خداوند است، از بهترین راه های شناخت خدای متعال و رسیدن به توحید او است.

البته تنها کاربرد انسان شناسی و جهان شناسی در جهت معرفت خداوند نیست، این دو شناخت علاوه بر آن، نیازهای شناختی فراوانی را برای انسان در زندگی فردی، اجتماعی، اخلاقی، و حتی سیاسی تامین می کند.

پس از آن این پرسش برایش مطرح می شود که سیر حرکت این جهان به سوی چه هدفی است و سرانجام انسان چه خواهد بود؟

معلوم است که ما در این جهان برای همیشه زندگی نمی کنیم و به زودی باید به سرای دیگری رخت بربندیم، بنابراین برای انسان این پرسش پدید می آید که هدف چیست؟، مقصد کجا است و چه عاقبتی در انتظار آدمی است؟ با طرح این سوال به مباحث معاد شناسی روی می آوریم و در باره سرانجام خود به مطالعه و تفکر خواهیم پرداخت.

و در نهایت پس از اینکه موضع گیری انسان در بخش جهان بینی روشن شد، در صورتی که در این مسیر رهزن نیابد و از راه راست خداشناسی و توحید منحرف نشود و به بینش الهی معتقد گردد، احساس مسئولیت بزرگی را بر دوش خود حس می کند و در می یابد که باید به گونه ای زندگی این جهانی خود را سامان دهد که در عوالم بعدی همچون عالم برزخ و آخرت، اولا دچار کمبود و عوارض ناشی از آن نشود و ثانیا موقعیت مناسبی برای حیات جاودانه خویش آنچنان فراهم آورد که دچار حسرت نگردد، از آن روی به شناخت دین که همان برنامه عملی زندگی انسان برای دست یابی به اهداف فراطبیعی و اخروی است روی می آورد.

پیش فرض وجود و حقانیت ادیان اعتقاد به بعد متافیزیکی انسان و جهان و وجود معاد است، زیرا تنها در این صورت است که انسان جاودانه تعریف می شود و برای تحقق این جاودانگی و سعادت ماندگار، خویش را نیازمند روشی می بیند که در این راستا راهبرد ، کارایی و کارآمدی لازم و کافی را داشته باشد.

در ذیل مباحث دینی سوال مهم دیگر این است که چرا اسلام؟ و چرا تشیع؟ زیرا ادیان تاریخی فراوان اند و مذاهب گوناگونی برای پیروی وجود دارند که معلوم نیست همگی آن ها کارآمد باشند، بنابراین در این زمینه نیز باید انتخاب کرد.

هر یک از شاخه های علوم نظری و منازل سیر و سلوک شناختی، یعنی خداشناسی، انسان شناسی ، جهان شناسی ، معاد شناسی و دین شناسی، پاسخ گوی سوال های فراوانی در زیر مجموعه خود است که باید در همان حوزه مطرح و توسط دانش پژوه پاسخ یابی شود .

 

شاخه های مطالعه در  اندیشه های بنیادین:

1-     خدا شناسی.

2-     انسان شناسی.

3-     جهان شناسی.

4-     معاد شناسی.

17-3-87

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:58 صبح

سیر مطالعه در تاریخ اسلام:

ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است:

1- هویت فردی و اجتماعی امروز هر یک از ما به عنوان مسلمان، ریشه در سنت و تاریخ گذشته دارد و ما برای شناخت هویت اسلامی خود به شناخت تاریخ و گذشته مسلمانان نیاز مبرم داریم.

2- از آن رهگذر که بسیاری از سنت های حاکم بر تاریخ ثابت و پایداراند، شناخت آینده در بسیاری از موارد، با شناخت گذشته تحلیل و تفسیر می شود.

بنابراین تاریخ همچون آینده ای است که در گذشته اتفاق افتاده و می تواند درس آموز حال حاضر زندگی انسان باشد. تاریخ به تنهایی منبع مستقلی برای عبرت آموزی و انتخاب صحیح راه زندگی و تحصیل سعادت فردی و اجتماعی است.

در تاریخ و پیشینه زندگی انسان همه راه ها تجربه شده است و برآیند نیک و بد هر انتخابی به خوبی نمایان است، بنابراین آموزه های تاریخی می تواند مانند مکتب کاملی هدایت گر انسان به سوی خیر و نیکبختی باشند.

به طور کلی فایده مهمی که سیر مطالعات تاریخی برای ما دارد، آشنایی با دیدگاه ها، درس آموزی از پیروزی ها و عبرت آموزی از ناکامی های گذشتگان است تا آن را فرا راه زندگی حال و آینده خود سازیم، آزموده را دوباره نیازماییم، خطای گذشتگان را تکرار نکنیم و بهتر از گذشتگان انتخاب نماییم.

پیدایش و سرگذشت انسان ، حکومت ها ، جوامع ، امت ها ، ادیان ، اندیشه ها، علوم و سیره اخلاقی و عملی بزرگان، شاخه های مختلف مطالعات تاریخی هستند که از این میان، مقصود از سیر مطالعات تاریخ اسلام، تنها مطالعه در تاریخ پیدایش اسلام، سیر تطور، حوادث و پیشامدها و زندگی رهبران آن است.

تاریخ اسلام در حقیقت، تاریخ تطور ایمان امت اسلامی است. اینکه چگونه نیروی ایمان، امت محمد (ص) را در مسیر خدایی شدن، به پیش برده است و چه قدرت شگرفی در تمدن و فرهنگ پیروان خود ایجاد کرده است.

به صورت دقیق تر می توان گفت: تحولات حیات بشری، حیات عقلانی و حیات عرفانی مسلمانان و سیر تطور زندگی آنان، مهمترین موضوعی است که باید از تاریخ بیاموزیم و در آن مطالعه کنیم.

 

عرصه مطالعات تاریخ اسلام:

1.     تاریخ اسلام

2.     تاریخ تمدن اسلامی.

3.     تاریخ زندگی پیامبر(ص).

4.     سیره عملی پیامبر(ص).

8-4-87

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:57 صبح

مطالعه منحصر به مجله و روزنامه و کتاب خوانی نیست. علاوه بر خواندن مطالب نوشته شده، روش های فراوان دیگری نیز برای مطالعه وجود دارد. تفکر و حرکت عقلی روشی است که فلاسفه برای مطالعه و کشف سنت های کلی حاکم بر جهان هستی به کار می برند.

نگاه کردن و سیر و سفر روش های دیگری برای مطالعه هستند. قرآن کریم می فرماید: افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت. چرا به شتر نگاه نمی کنید و نمی بینید که چگونه خلق شده است. قل سیرو فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلکم، بگو سفر کنید در زمین و به سرانجام کسانی که قبل از شما بودند بنگرید و عبرت بگیرید.

به طور کلی تمام روش های یادگیری و آموختن، روشی برای مطالعه محسوب می شوند. کتاب بر دوگونه است، تدوینی و تکوینی. آدمی می تواند هم در کتاب های تدوینی مطالعه کند و هم در کتاب های تکوینی خداوند به مطالعه بپردازد. علم حصولی و حضوری، دو روش برای مطالعه بیرون و درون انسان محسوب می شود.

قرآن کریم برای شناختن خدای متعال و تقویت ایمان بندگان، روش مطالعه در آفاق و انفس را پیشنهاد می کند و می فرماید به آیات الهی در درون و بیرون خود بنگرید و از طریق نشانه ها به او معرفت پیدا کنید.

برگ درختان سبز در نظر هوشیار   هر ورقش دفتری است معرفت کردگار.

ممکن است زیست شناسی با شنیدن اصوات جانوران در نوع سخن گویی و ارتباط آنها مطالعه کند. بسیاری از محققین و دانشمندان از طریق آزمایش و تجربه عملی در آزمایش گاه های فیزیک و شیمی، با بررسی ساختار فیزیکی و ترکیبات مواد به مطالعه می پردازند.

رفتن به مناطق باستانی و موزه ها و دیدن آثار تمدنی گذشتگان هم خودش نوعی مطالعه در تاریخ و احوال مردمان است.

اهل هیئت و نجوم که با تلسکوپ به فضا نگاه می کنند و به رصد بزرگترین پدیده های طبیعت، یعنی ستارگان و کهکشان ها می پردازند، کارشان نوعی مطالعه است و دانشمدانی هم که با میکروسکوپ در احوال ریزترین موجودات طبیعیت تحقیق می کنند، روش خاص خود را برای مطالعه دارند.

روانشناسان از طریق بررسی رفتار فردی انسان ها به مطالعات روانشناختی می پردازند و روانشناسان اجتماعی، مردم شناسان و جامعه شناسان چگونگی زندگی و رفتار های جمعی جوامع انسانی را مورد مطالعه و دقت علمی قرار می دهند.

حتی انسان می تواند از طریق حرفه و شغل به یادگیری بپردازد و در کسب مهارت خاصی تلاش و مطالعه کند.

تمامی آنچه گفته شد روش هایی برای مطالعه و آموختن است، ولی منظور ما از مطالعه و سیر مطالعات اسلامی در این نوشته اختصاص به کتاب خوانی دارد. در حال حاضر ما در این نوشته در صدد ارایه روش و برنامه خاصی برای مطالعه منابع اسلامی هستیم. 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:55 صبح

سیر مطالعات اخلاقی:

موضوعاتی که در این زمینه مورد مطالعه قرار می گیرند عبارتند از :

1- خودشناسی و خودسازی:

اقوام روزگار به اخلاق زنده اند. هر قوم نیست صاحب اخلاق مردنی است.

اولین و مهمترین وظیفه ای که هر کسی در زندگی به عهده دارد، ساخت هویت و شخصیت خود است، بنابراین عرصه اخلاق و خودسازی مهمترین عرصه مورد نیاز انسان در زندگی است.

دین دارای چند عرصه اعتقاد، اخلاق و احکام عملی فردی و اجتماعی است، ولی از این میان عرصه اخلاق ریشه ای ترین و با اهمیت ترین عرصه ای است که انسان در آن رشد می کند و به شکوفایی می رسد.

علم اخلاق اسلامی به عنوان اشرف علوم دینی، به صورت استراتژیک برنامه کلی سیر تکاملی را به انسان نشان می دهد. آدمی برای اینکه شکوفا شود، به اعتقاد و عمل نیاز مبرم دارد، ولی این فرایند به طور مستقیم در عرصه اخلاق برنامه ریزی و پی گیری می شود.

اخلاق اسلامی اولا به انسان می آموزد که هویت خویش را به درستی باز شناسد و سپس راه مدیریت صحیح زندگی طبیعی و روش تقویت حیات عقلانی و احیای زندگی عرفانی را به او یاد می دهد.

در مسیر سلوک و خودسازی اولین ضرورت این است که انسان خودش را پیدا کند و عواملی که باعث مسخ هویت انسانی و الهی او شده و آدمی را دچار خود فراموش نموده اند را کنار بزند و سپس هویت خودش را احیا کند و با طی کردن مراحل کمال انسانی به سعادت جاودان برسد .

انسان در مسیر خودسازی در درجه اول باید بکوشد انسان شود و سپس به کمال در انسانیت دست یابد و این دو مرحله در عرصه اخلاق اسلامی و خودسازی برنامه ریزی می شود.

انسان مظهر خداوند و برترین مظاهر هستی است و هر چه از کمال در او شکوفا می شود از ناحیه مبدا کمال یعنی خدای متعال به او داد می شود ، بنابراین بدون ارتباط پرستش گرانه با حق تعالی و اطاعت و عبادت او هرگز راه به جایی نمی برد و اگر هم به پیشرفت هایی در زندگی مادی و عقلانی دست یابد ، برایش کمال آور نخواهد بود ، زیرا کمال انسان تنها با قرب به خداوند تعریف و تفسیر می شود و راه دیگری ندارد .

معنویت و ارتباط با خداوند به عنوان کمال مطلق، منبع و منشا فیض هستی، در مسیر خودسازی، همراه با مدیریت حیات طبیعی، باز کردن زنجیر های اسارت دنیا، کنار زدن عوامل بی هویتی ، رفع غفلت و خود فراموشی و در کنار احیاء هویت انسانی و حیات عقلانی، مسیری است که سعادت انسان در گرو پیمودن آن است.

در این حوزه مسایل و اطلاعات بسیار گسترده ای وجود دارد که در حقیقت همان مسایل و آموزه های درون دینی اسلام در زمینه مدیریت صحیح حیات طبیعی، تقویت حیات معقول انسانی و احیای زندگی عرفانی و ارتباط با خداوند است.

3- اخلاق خانواده : در ابتدای زندگی مهمترین قسمت شخصیت انسان در خانواده شکل می گیرد . کانون خانواده جامعه کوچکی است که افراد آن به سه طبقه و در سه نقش عهده دار مسولیت و صاحب حق اند ، نقش پدر ، نقش مادر و نقش فرزندان ، وظایفی که هر یک به عهده دارد و حقوقی که در قبال این وظایف باید رعایت

 شود . بنابراین عمده ترین مسایل مربوط به کانون خانواده ، 1-نقش ارکان خانواده ، 2- وظایف آنها و 3- حقوق ایشان است. اطلاعاتی که انسان در این حوزه نیاز دارد نیز پاسخ گوی همین مسایل است .

تاثیر گزاری مناسب ، تاثیر پذیری صحیح ، مدیریت کانون خانواده و موفقیت آن در تامین آرامش و آماده سازی بستری مناسب برای رشد و شکوفایی اعضای آن مستلزم داشتن دانش فراوان و اطلاعات گسترده ای است که باید از طریق مطالعه و استفاده از تجربه دیگران تامین شود .

به هر میزان که خانواده عالمانه و آگاهانه اداره شود ، می تواند مهد آرامش بیشتر و شکوفایی فزون تری برای اعضای آن باشد و در صورتی که افراد آن از دانش لازم در تنظیم مناسبات خود برخوردار نباشند ، ثمرات رضایت بخش نخواهد داشت . 

4- اخلاق اجتماعی : پس از خانواده و در ادامه راه زندگی، بیشتر استعدادهای انسان در عرصه روابط اخلاقی او با سایر انسانها شکوفا می شود و شخصیت و صفات باطنی او در بستر مناسبات اجتماعی اخلاقی شکل می گیرد ، بنابراین تنظیم صحیح این مناسبات و داشتن روابط اخلاقی سازنده با افراد جامعه چه در جهت اثر پذیری از دیگران و چه در نقش اثر گذاری بر محیط بسیار مهم و سر نوشت ساز است.

البته تمامی ادیان تاریخی و مکاتب الهی و بشری توجه ویژه ای به اخلاق اجتماعی و روابط میان انسان ها داشته اند ولی از این میان به خصوص دین اسلام در جهت تقویت و تحکیم برادری ، پیوند عاطفی ، وحدت و یگانگی ، حفظ حقوق و آداب رفاقت و معاشرت آموزه ها و راهبرد های فراوانی را به بشریت عرضه کرده است . ارزش های اخلاقی ای که به سلامت و آرامش حیات فردی و اجتماعی انسان منتهی می شود و بستر بسیار مناسبی را برای رشد و شکوفائی شخصیت او فراهم می آورد .

تنظیم صحیح این روابط و برخورد مناسب با چالش هایی که احیانا در روابط اجتماعی پدید می آید ، داشتن پیوند عاطفی و منطقی با افرادی که با آنها سروکار داریم و از این طریق ساختن شخصیت باطنی و تنظیم ملکات اخلاقی خود ، نیازمند داشتن اطلاعات فراوانی است که در این مقطع از سیر مطالعاتی بدان خواهیم پرداخت .

5- اخلاق حرفه ای: علاوه بر اصول عمومی اخلاق و خودسازی، در عرصه مشاغل اجتماعی و روابط کاری افراد جامعه، هر شغلی نیاز به تبیین اصول اخلاقی خاصی دارد که تحت عنوان اخلاق حرفه ای مانند اخلاق پزشکی و اخلاق مدیریت، عرضه می شود.

در این رابطه صاحبان حرفه باید با اصول اخلاقی حرفه خود آشنا باشند، تا در کل، جامعه اسلامی به صورت یک اجتماع اخلاقی در آید و زیبایی های اخلاق در آن نمود عینی پیدا کند. در سایه اخلاق است که تخصص با تعهد می آمیزد و زندگی اجتماعی انسان رضایت بخش و قابل تحمل می شود.

 

عرصه های مطالعات اخلاقی و عرفانی:

  1. خودشناسی.
  2. خودسازی و سلوک.
  3. اخلاق خانواده.
  4. اخلاق اجتماعی.
  5. اخلاق حرفه ای.

1-4-87

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:54 صبح

ضرورت مطالعات اسلامی:

انسان مانند غنچه ای است که با مطالعه و دانش آموزی و عمل به دانسته های خود باید شکفته گردد و گل شود. اگر کسی مطالعه نکند و دانش آموز نباشد، غنچه می ماند و فرصت شکفته شدن و به نمایش گذاشتن زیبایی های نهفته در خود را از دست می دهد.

فلسفه زندگی انسان در این دنیا این است که باز و شکوفا شود و توانایی های خویش را بروز دهد، اگر کسی مطالعه نکند، زندگی اش بی نتیجه و بی ارزش خواهد شد، زیرا امکان شکوفایی را از دست می دهد و در سرای دیگر نیز گرفتار کمبودها و حسرت های فراوان خواهد شد. حسرت از اینکه چرا در مدت عمر خویش که می توانسته برای آخرت خویش توشه برگزیند و توانایی زندگی جاودان را در خویش احیا نماید، کوتاهی کرده است و اکنون باید محرومیت فراوان و ابدی را تحمل کند.

ضرورت مطالعات اسلامی بر اساس ضرورت آموختن و نیاز انسان به دانش و معرفت اسلامی در راستای افزایش توانایی ها و درجات حیات و زندگی درک می شود. انسان در راستای ارتقای مراتب زندگی خود، از ابتدای تولد و حتی قبل ازآن می آموزد و فرایند آموزش تا هنگام مرگ و حتی پس از آن در عالم برزخ نیز ادامه می یابد .

اگر پیامبر خدا (ص) فرمود: ز گهواره تا گور دانش بجوی، به خاطر نیاز پیوسته انسان به غذای دانش و بیداری از خواب غفلت و احیای هویت های معنوی خود است.

چرا باید مطالعه کنیم؟ چون ما انسانیم و در نهاد ما استعداد خدایی شدن وجود دارد. بنیادی ترین دلیل نیاز ما به مطالعه دینی، این است که هویت انسانی و الهی ما با مطالعات دینی شکل می گیرد. بدون مطالعه و دانش اندوزی انسان به هیچ قدرت و توانایی ای نخواهد رسید.

چه دلیلی مهمتر از این که ما بدون مطالعه و آگاهی جز یک هویت بشری و طبیعیت حیوانی ناقص نیستیم. همه انسانیت، کمال و سعادت انسان در گرو کسب دانش و آگاهی است.

نیاز عقل به دانش:

مدیریت زندگی انسان را عقل به عهده دارد. انسان ابتدا می اندیشد، انتزاع، تجرید، تحلیل، محاسبه و مقایسه می کند و هستی و نیستی و خوب و بد اشیا و اعمال را می سنجد و سپس تصمیم می گیرد و وارد عمل می شود. حتی زندگی عرفانی و عبودی انسان نیز از عقل نور می گیرد، در روایت است که العقل ما عبد به الرحمان.  هنگامی که حیات عقلانی انسان تقویت می شود، این نیرو روی زندگی عبادی و عرفانی انسان نیز اثر مثبت می گذارد و آدمی به هدایت این قوه رحمانی به سوی عشق الهی رهنمون می شود.

عقل بر دو گونه است، عقل ورزیده و عقل ناورزیده. عقل ناورزیده، یعنی عقلی که از شکوفایی حداقلی برخوردار است، در تمامی انسان ها کم و بیش یافت می شود و آنها با همین عقل زندگی طبیعی خود را مدیریت می کنند و به دلیل همان ناورزیدگی در بسیاری از اوقات راه را به خطا می روند، دچار انحراف و گمراهی می شوند و چه بسا گفتار شقاوت می گردند و عاقبت بدی را برای خویش رقم می زنند.

انسان اگر بخواهد راه زندگی را به درستی بشناسد و بپیماید، به عقل ورزیده که به حداکثر و یا حد نصاب شکوفایی رسیده باشد، نیاز دارد تا بتواند حوادث زندگی را به درستی دریابد، در محاسبات عقلانی خویش دچار سردرگمی و خطا نشود و راه صحیح زندگی را به درستی انتخاب نماید.

ورزیدگی عقلانی به طور کلی از طریق آگاهی تحقق می یابد، انسان هر چه آگاه تر بیدارتر و عاقلتر، منتهی این آگاهی گاهی از طریق دانش آموزی، مطالعه و تفکر بدست می آید و گاهی هم از راه تجربه عملی دانسته ها تحصیل می شود.

تجربه عملی مربوط به عملکرد خارجی افراد است، یعنی کارهایی که شخصا و عملا باید در زندگی خویش تجربه کنند، و نتایج مثبت یا منفی آن را مشاهده نمایند و از این طریق بیاموزند.

آنچه ما در پی آنیم، تاکید بر ورزیدگی عقلانی از طریق سیر مطالعات اسلامی است، آگاهی و بیداری ای که از طریق دانش افزایی تامین می شود و زمینه را برای تجربه عملی و تکمیل عقل فراهم می آورد.

آگاهی و بیداری:

دنیا و طبیعت سنگینی خاصی دارد که باعث خواب آلودگی معنوی انسان می شود. دنیا مخدر روح آدمی است، اگر انسان توجه نکند و به لطایف الحیل خویش را از این خواب آلودگی نجات ندهد، در غفلت می ماند و هنگامی بیدار می شود که دیر شده و فرصت ها از دست رفته است. در روایت است که مردم خوابند، وقتی که می میرند، بیدار می شوند. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا.

به طور حتم اولین و بزرگترین مشکل انسان در زندگی، خواب غفلت است و برای غفلت زدایی راهی جز تحصیل علم و آگاهی نداریم. داروی بیداری و حرکت آفرینی انسان دانش و آگاهی است، با مطالعات اسلامی است که انسان بیدار می شود و حرکت می کند، به عالم عقل و دل، نفوذ می کند، راه خود را به سوی خداوند باز می کند و نجات می یابد.

10-2-87

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:52 صبح

دینی بودن سیر مطالعاتی:

به طور کلی ما دو گونه مطالعه و سیر علمی داریم، یکی سیر مطالعات علمی در علوم تجربی و دانشگاهی است و دیگری سیر مطالعات دینی در علوم فراطبیعی وابسته به وحی و عصمت.

هدف این نوشته ترتیب دادن سیر مطالعات علمی نیست، زیرا موضوع علم، زندگی این جهانی، مدیریت طبیعت و تامین نیازهای اطلاعاتی انسان در عرصه حیات طبیعی و اجتماعی است. این علوم در دانشگاه ها تدریس و تحقیق می شود و مسیر خاص خود را طی می کند.

سیر مطالعات دینی بر اساس این اعتقاد شکل می گیرد که انسان علاوه بر بدن مادی و زندگی طبیعی از حقیقتی روحانی و ماورای طبیعی نیز برخوردار است. این بعد از وجود انسان نیازهای اطلاعاتی خاص خود را می طلبد که اگر تامین نشود، شکوفا نخواهد شد و زندگی ناقصی خواهد داشت.

البته این بدین معنا نیست که دین درباره زندگی طبیعی و این جهانی انسان آموزه ای ندارد و به دنیا کاملا بی توجه است، قسمت مهمی از آموزه های دینی درباره مدیریت زندگی طبیعی به گونه ای است که در راستای تقویت حیات معنوی قرار گیرد. بنابراین در سیر مطالعات دینی به کتاب هایی که در زمینه مدیریت زندگی دنیوی انسان است نیز پرداخته می شود، ولی در عین حال این آموزه ها دینی و مستند به وحی هستند و با دستاورد های علمی و تجربی بشر متفاوت اند.

از میان تمامی علوم بشری و معارف انسانی تنها معارف دینی است که موضوع و هدف آن، ساخت بعد فراطبیعی انسان است، بنابراین لزوما اینگونه مطالعات باید دینی باشد و داده های علوم تجری و بشری نمی توانند جای آن را در تربیت انسان و اداره جامعه انسانی بگیرند.

 

معنای اسلامی بودن سیر مطالعاتی:

اسلامی بودن دو معنا می تواند داشته باشد:

1- آشنایی با متن معارف و آموزه های اسلام.

2- همگام شدن با هدف اسلام در زندگی انسان.

در سیر مطالعاتی هر دو معنا وجود دارد، یعنی هم مطالعه در منابع اسلامی صورت می گیرد و هم به دنبال درک اهداف اسلام در زندگی انسان هستیم.

اما در مورد برخی از موارد مانند اسلامی بودن دانشگاه و دانشگاه اسلامی تنها معنای دوم صادق است، یعنی ما در دانشگاه ها نمی خواهیم تنها معارف اسلام را درس بدهیم. مقصود از اسلامی کردن دانشگاه یا سینما یا هنر و مانند آن، جهت دار بودن نهادهای زندگی مادی در راستای اهداف معنوی اسلام است.

از این منظر حتی می توان اقتصاد را که یک حرکت کاملا مادی است، اسلامی کرد، یعنی به پیشرفت اقتصادی به گونه ای برسیم که به عنوان یک کشور مسلمان الگوی کشور های دیگر شویم و بتوانیم قدرت اسلام را در دنیا به گونه ای اثبات کنیم که اسلام و دین گسترش یابد.

هدف دین اسلام،‌ ارتقای درجه حیاتی انسان است. در این راستا اسلام به انسان می آموزد که چگونه باید زندگی طبیعی و حیات عقلانی و سلوک عرفانی خود را سامان بدهد که در راستای کمال و قرب الهی قرار بگیرد و زندگی قوی و جاودانه ای داشته باشد.

انبیای الهی با آموزه های دینی و وحیانی خود سعی می کنند زندگی طبیعی و حیات عقلانی بشر را به گونه ای مدیریت و تقویت نمایند که او خود با درک شخصی و به صورت اختیاری، به عبودیت خداوند و زندگی عرفانی مشغول شود.

بنابراین اسلامی بودن سیر مطالعات، یعنی کتاب هایی را مطالعه کنیم که اولا آموزنده معارف دین اسلام باشند و ثانیا ما را به درک هدف اسلام در زندگی انسان نزدیک نمایند.

 

چرا سیر فقط اسلام:

چرا گفتیم سیر مطالعات اسلامی و نگفتیم سیر مطالعات دینی، به عبارت دیگر چرا تنها به دینی بودن ، اکتفا نمی کنیم و بر اسلامی بودن منابع مطالعاتی نیز اسرار می ورزیم؟

پاسخ این سوال روشن است. نگفتیم دینی، چون دین، اعم از اسلام است و ادیان تاریخی گذشته در اثر مشکلاتی، مانند تحریف، نسخ، نقصان شریعت و ضعف ساختاری، پتانسیل ساخت انسان و جامعه انسانی به خصوص در این زمان و در آینده تاریخ را از دست داده اند.

قرآن کریم می فرماید: ان الدین عند الله اسلام تنها دین و روشی که در انسان سازی و اداره جامعه انسانی کارایی دارد و مورد قبول خداوند است اسلام است. و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یتقبل منه. کسی که دینی غیر از اسلام اختیار کند از او پذیرفته نمی شود. دینی می تواند انسان تربیت کند و برای رساندن انسان به شکوفایی و اهداف فرا طبیعی زندگی او کارآمد باشد که اولا کامل باشد و ثانیا جهانی و همیشگی باشد و ثالثا سالم و تحریف نشده نباشد. خصوصیاتی که تنها در اسلام یافت می شود و سایر ادیان از آن بی بهره اند.

بنابراین قید اسلامی بودن نیز برای سیر مطالعاتی لازم بود. تنها اسلام است که قادر است انسان کامل و سالم تربیت کند و به درستی جامعه بشری را تا قیامت رهبری کند. به همین خاطر تنها مطالعات اسلامی است که می تواند نیازهای اطلاعاتی انسان را در زندگی مادی و معنوی او برآورد و به انسان امروزی در زمینه مدیریت زندگی فردی و اجتماعی اش کمک نماید.

 14-2-87


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:33 صبح

انگیزه مطالعه:

انگیزه اصلی مطالعه و تحصیل دانش، کمال طلبی انسان است. کمال خواهی ریشه ای ترین ویژگی فطری آدمی است. تمامی انسان ها بدون استثنا کمال خواهند، تفاوت هایی که وجود دارد، در تعریف آنها از کمال است. برخی کمال خویش را در تمکن مادی می دانند و برخی در تمکن معنوی، ولی کمال حقیقی انسان در قوت نیروی حیات و نزدیک شدن به نیروی اصلی حیات، یعنی خدای متعال است.

ما الان زنده ایم و مشغول زندگی هستیم. برای ما انسان ها چیزی مانند زندگی با اهمیت نیست. تمامی انسان ها برای حفظ و تعالی زندگی خود تلاش می کنند و کوشش های علمی و عملی آنها همه در راستای ارتقای سطح زندگی است.

صفت حیات و حقیقت زندگی، تشکیکی و دارای مراتب است. برای رسیدن به کمال، زنده بودن کافی نیست، باید از پله کان حیات و زندگی بالا رفت و روز به روز زنده و زنده تر شد.

اگر خوب دقت کنیم، خدای متعال منبع و حقیقت حیات و زندگی جاری و ساری کل هستی است و ما به عنوان یک انسان کمال طلب در حقیقت پرستشگر حیات و عاشق زندگی هستیم. ارزش زندگی با جان انسان برابر است. هیچ کسی حاضر نیست حتی در مقابل مبلغ گزافی که به او پرداخت می شود، لحظه ای از زندگی خود را به دیگری ببخشد.

اکنون اگر به این اعتقاد برسیم که کمال و سعادت ما در قوت زندگی و درجات بالای حیات است، این پرسش مطرح می شود که مایه های این ترقی و افزایش حیات در چیست و چه باید کرد؟

از نظر صفت شناسی عرفانی، بعد از وجود که جهت ذاتی خدای تعالی است، صفت حیات وسیع ترین و گسترده ترین صفت او می باشد. پس از صفت عام حیات، صفت علم، قدرت و اراده که مولفه های اصلی و کلان زندگی و امهات اسما و صفات خداوند هستند، قرار دارد.

برای دریافت صحیح پاسخ این پرسش، ابتدا باید به مکانیزمی که میان امهات اسما و صفات الهی است، پی ببریم. به صورت ساده می توان گفت: اراده انسان مرهون صفت قدرت است و قدرت و توانایی او از علم و دانش مایه می گیرد، به قول فردوسی: توانا بود هر که دانا بود. زدانش دل پیر برنا بود و این سه صفت مهم، روی هم، باعث ارتقای صفت حیات و زندگی انسان می شوند.

اصل حیات از خدای متعال است، ولی ارتقای درجات آن در انسان مرهون قوت صفت علم، قدرت و اراده است. به هر مقدار که شخصی عالمتر، تواناتر و با اراده تر باشد، به همان میزان از زندگی قوی تری برخوردار است و کسانی که در این صفات اصلی دچار ضعف هستند، زندگی ضعیف و کم ارزشی دارند.

زندگی برخی افراد آنقدر ضعیف است که می توان گفت: آنها تنها زنده هستند و نفس می کشند و حیات شان به مویی بند است، به محض اینکه قلب شان از تپش بایستد، هلاک می شوند و از صحنه زندگی و خاطره انسان ها محو می گردند و چیزی از آنها نمی ماند.

در مقابل، اندک انسان هایی نیز هستند که در اثر قوت حیات، حتی پس از قرنها که از دنیا رفته اند، هنوز زنده و تاثیر گذاراند، کسانی که تا سال های سال فرهیختگان جامعه از آثار حیاتی آنها استفاده می کنند و با اینکه حیات فیزیکی ندارند، ولی همچنان به نور افشانی مشغول اند. انبیا ، اولیای الهی، عالمان دینی و دانشمندانی که نام و آثارشان پس از قرن ها بر سر زبان ها و مورد استفاده است از این دسته اند.

سر این ماندگاری که باعث دوام زندگی آدمی می شود، در صفت علم نهفته است. در میان صفات امی صفت علم نقش بسیار به سزایی دارد. از طرفی قدرت، توانایی و برنایی انسان از دانش نشئت می گیرد و از طرف دیگر صفت علم مایه اصلی ارتقای حیات آدمی می شود. مطالعه راه رسیدن به دانش و دانش اصلی ترین نیرویی است که به زندگی انسان قوت و کمال می بخشد.

کمال طلبی و حس جاودانگی در نهاد تمامی آدمیان وجود دارد و چیزی برای انسان شیرین تر از زندگی و جاودانگی نیست. البته اگر دیده می شود که برخی افراد از مطالعه و کسب دانش غفلت می کنند، به خاطر آن است که صریحا نمی دانند کمال و سعادت آنها در دنیا و آخرت، در تقویت صفت علم و حیات است. آنها توجه ندارد که این راه با مطالعه آغاز می شود.

دین که راه کمال و سعادت را به انسان نشان می دهد، خود با کلمه (اقرأ) بخوان آغاز شده است. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) در غار حرا به پیامبری مبعوث شد،‌ اولین کلمه ای که جبرائیل خطاب به او وحی کرد، این جمله بود: اقرا باسم ربک الذی خلق.

انسان موجودی بسیار کمال طلب است، ولی اغلب نمی داند که این حس با مطالعه و دانشمندی ارضا می شود. ما باید همواره متذکر این معنا باشیم که خدای متعال سیستم هدایتی خود را بر پایه ارسال کتاب توسط انبیا(ع) بنیان نهاده و مهمترین هدیه ای که به بشریت داده، کتاب های آسمانی بوده است. این بدین معنا است که زندگی انسان و کمال و سعادت او در گرو هدایت و مطالعه کتاب های مفید و سازنده است.

ما باید باور کنیم که زندگی بدون مطالعه و کتاب، چیزی جز درجا زدن و تلف کردن عمر نیست و لازم است بیاموزیم که حیات ما در گرو کسب دانش و اطلاعات علمی و دینی است.

در روایتی هست که فرموده اند: در قیامت از افراد سوال می کنند که چرا عمل نکردید؟ می گویند: نمی دانستیم، سپس سوال می شود که چرا نیاموختید؟ و به خاطر نیاموختن مواخذه می شوند.

مطالعه و آموختن و عمل کردن به آموخته ها، متن زندگی و دو بال پرواز انسان تا بی نهایت است و او در هر لحظه ای که از این امر غفلت می کند، دچار توقف، سقوط و مرگ معنوی می شود.

 20-2-87

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:20 صبح

سیر مطالعات شیعه شناسی:

از نظر تاریخی موضوع پدید آمد فرق و مذاهب گوناگون، اتفاقی است که در ادیان بزرگ تاریخی افتاده است. ریشه پدید آمدن فرقه های گوناگون مذهبی، وجود اختلاف اعتقادی و عملی است. اختلافی که پس از استقرار دین و از میان رفتن رهبر و پیامبر پدید آورندهآ‹ آ‹نددیی  آ، در پیروان آن دین، رخ می نماید.

دین اسلام نیز از وجود چنین اختلاف هایی مصون نبوده است. پس از رحلت پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) امت اسلامی در اثر اختلافاتی که در شروع سیاسی و سپس عقیدتی و عملی بود، دچار نوعی تعدد مذهبی و پدید آمد فرقه های گوناگون شد. در برخی از روایات اشاره شده است که تعداد این مذاهب به هفتاد و دو فرقه نیز می رسد که یکی از آنها اهل نجات اند و سایر فرقه ها هلاک خواهند شد.

این موضوع، یعنی وجود فرق و مذاهب گوناگون، این سوال مهم را فراروی کسانی که می خواهند، با پیروی از یک دین و مذهب کامل، به کمال و سعادت نهایی خویش برسند، برمی انگیزد که: از میان این همه فرقه های گوناگون و مذاهب مختلف، کدامیک انسان را به مقصد و مقصود خود می رساند؟ کدام مذهب از معیار حقانیت، کارآیی و کارآمدی لازم و کافی در زمینه رشد انسان و جامعه برخوردار است؟ زیرا می دانیم همان گونه که از میان ادیان تاریخی، تنها یک دین بر حق و کامل است ان الدین عند الله الاسلام، و برای پرورش انسان، کارآمدی دارد، از میان مذاهب گوناگون نیز تنها یک مذهب برحق است و می تواند انسان ها را به هدف و مقصد نهایی زندگی خویش که همان به خدا رسیدن و لقای او است، برساند. خداوند حقیقت واحدی است، پس نمی شود که تمامی راه ها و روش ها برحق و نوید دهنده انسان برای رسیدن به حقیقت واحد باشد.

بنابراین یکی از ضرورت های تحقیق و مطالعه در حوزه دین شناسی، مطالعات مذهبی است و در این خصوص شیعه شناسی و آگاهی درباره رهبران مذهب تشیع، به انسان طالب حقیقت، در زمینه حقانیت، کارآیی و کارآمدی این مذهب به عنوان روش انتخابی برای زندگی سعادت بخش، اطمینان می دهد.

به اعتقاد ما اسلام کاملترین دین الهی و مذهب شیعه کارآمدترین روشی است که این ماموریت را به خوبی انجام می دهد، انسان را در تمامی ابعاد بشری، انسانی و الهی، رشد می دهد و برای تمامی ابعاد زندگی طبیعی، معقول و عرفانی انسان، برنامه و دستورالعمل دارد.

از نکات مهمی که در طول سیر مطالعات شیعه شناسی به خصوص مطالعه در اندیشه و سیره عملی معصومین(ع) باید همیشه مد نظر داشته باشیم، نحوه زندگی طبیعی فردی و اجتماعی و حیات معقول و زندگی عرفانی آن ها است، زیرا هدف کلی سیر مطالعات اسلامی، فراگیری شیوه صحیح رشد و خودسازی، در تمامی ابعاد هویت در عرصه های گوناگون زندگی است.

 

سیر مطالعات شیعه شناسی:

1.     تاریخ تشیع:

2.     اثبات حقانیت شیعه:

3.     تاریخ زندگی امامان شیعه:

4.     سیره عملی امامان شیعه:

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 10:18 صبح

سیر مطالعات سیاسی و اجتماعی:

منطق لزوم مطالعات سیاسی و آگاهی های اجتماعی، تعامل، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری متقابل فرد و جامعه است. به طور کلی انسان موجودی اجتماعی است. هر اجتماعی از افراد تشکیل می شود و هر فرد، عضوی از جامعه ای است که در آن زندگی می کند.

هر عضو جامعه، هم به لحاظ تربیتی و شخصیتی و هم در سایر تعاملات مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، از محیط اجتماعی خود تاثیر می پذیرد و همچنین می تواند با کسب موقعیت اجتماعی و ایفای نقش، بر جامعه و مردم خود تاثیر گذار باشد.

تمامی عقلای عالم بر ضرورت وجود حکومت و نهاد های مدیریتی در جامعه اذعان دارند. در تمامی جوامع بشری و نظام های سیاسی، اجتماعی به خصوص نظام سیاسی اجتماعی اسلام، برای حاکمیت اجتماعی اهمیت فوق العاده ای قایل هستند، چون همه آنها می دانند که انسان در بستر اجتماع زندگی و رشد می کند و جامعه در تربیت ، رفاه، امنیت و سلامت نسل انسان، نقش اساسی دارد.

همچنین به لحاظ حقوقی، تمامی افراد یک جامعه حق دارند به عنوان شهروند در امور حکومتی کشور خود با مشارکت در انتخاب نوع حکومت و مدیریت جامعه دخالت کنند.

تعامل با جامعه مستلزم داشتن آگاهی های بسیار وسیعی در حوزه های سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و تمدن است که باید از طریق مطالعه و تحقیق علمی تحصیل شود.

دلیل دیگر اهمیت مطالعات سیاسی و داشتن حساسیت نسبت به مدیریت کلان اجتماعی، به خصوص در بخش مطالعات اسلامی، مسئله انحراف سیاسی است . انحراف سیاسی مهمترین آسیبی است که پس از رحلت پیامبر (ص) در دین پدید آمد و پی آمد آن تا قیامت دامن گیر امت اسلامی خواهد بود .

انحراف سیاسی از نظر اهل سنت تنها یک انحراف عملی قلمداد می شود ، چون آنها به اصل امامت به عنوان یک اصل اعتقادی مانند نبوت و توحید معتقد نیستند ، ولی از دیدگاه شیعه علاوه بر آن به عنوان یک انحراف عقیدتی و ایمانی نیز تلقی می گردد .

برای فهم اهمیت پرداختن به مسایل حکومتی و سیاسی از نگاه شیعه، باید متوجه نتایج ایمانی آن باشیم . از نظر ما مومن به کسی اطلاق می شود که علاوه بر ایمان و اعتقاد به خداوند ، پیامبر اسلام، قرآن و معاد، به اصل ولایت و امامت به عنوان مقام تفسیر و اجرای دین در جامعه که مستلزم اعتقاد به حکومت اسلامی و مدیریت دینی جامعه است، نیز ایمان داشته باشد.

مصادف شدن این روزگار با عصر غیبت امام معصوم (ع) و ظهور فتنه ها و پیچیدگی های سیاسی خاص آخر الزمان می طلبد که در هر لحظه بر بیداری و آگاهی سیاسی خویش بیفزائیم .

 

عرصه مطالعات سیاسی و اجتماعی:

1.     نظام سیاسی اسلام.

2.     جامعه و فرهنگ.

3.     اقتصاد اسلامی.

4.     انقلاب اسلامی ایران.

5.     حکومت اسلامی ایران.

6.     گروه ها و احزاب سیاسی ایران.

 

 


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • توضیحات
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • مشترک شوید!

  • وضعیت من در یاهو

  •